یکی از نامه های زیبای بابا لنگ دراز به جودی ابوت


جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.


دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...

جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.

هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.

پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.

آیا می دانستید سرود ملی پاکستان "فارسی" است؟

زمانی که پاکستان مستقل شد سرود ملی نداشت و از این رو در هنگام اهتزاز پرچم، فریاد "پاکستان زنده‌باد آزادی پاینده‌باد" را سر می‌دادند.

"محمدعلی جناح" سرودی برای پاکستان سرود اما بعد از مدتی تصمیم گرفته شد که سرودی بر پایه مضامین مذهبی برای پاکستان بسرایند و این سرود جدید را به گونه‌ای سرودند که اکثر واژگان آن برگرفته از زبان فارسی بود و حتی از نظر دستوری نیز از دستور زبان فارسی پیروی می‌کند و تنها واژه غیرفارسی در آن واژه هندی "کا" است.
این سروده اثر شاعر پاکستانی ابوالاثر حفیظ جالندهری است.
 
 پاک سرزمین شاد باد       کشور حسین شاد باد
 تو نشان عزم عالیشان       ارض پاکستان
 مرکز یقین شاد باد 
 پاک سرزمین کا نظام     قوت اخوت عوام 
 قوم ، ملک ، سلطنت       پائندہ تابندہ باد 
 شاد باد منزل مراد 
 پرچم ستارہ و هلال       رهبر ترقی و کمال
 ترجمان ماضی شان حال       جان استقبال
     سایه خدای ذوالجلال